خادم المهدی عج

خادم المهدی عج
طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین نظرات
نویسندگان

اثبات صحت سند دستور توسل عایشه به قبر پیامبر

چهارشنبه, ۲۹ بهمن ۱۳۹۳، ۰۱:۳۴ ب.ظ


اثبات صحت سند امر به توسل عایشه !

در سنن دارمی روایتی امده است که عایشه دستور میدهد مردم برا رفع

خشکسالی و قحطی به قبر پیامبر پناه ببرند و از ان توسل به خدا کنند/

 

متن روایت:

حََدَّثَنَا أَبُو النُّعْمَانِ، حَدَّثَنَا سَعِیدُ بْنُ زَیْدٍ، حَدَّثَنَا عَمْرُو بْنُ مَالِکٍ النُّکْرِیُّ،

حَدَّثَنَا أَبُو الْجَوْزَاءِ أَوْسُ بْنُ عَبْدِ اللََِّّ، قَالَ : قُحِطَ أَهْلُ الْمَدِینَةِ قَحْطًا شَدِیدًا،

فَشَکَوْا إِلَى عَائِشَةَ فَقَالَتْ : " انْظُرُوا قَبْرَ النَّبِ ی صَلَّى اللَّ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ

فَاجْعَلُوا مِنْهُ کِوًى إِلَى السَّمَاءِ حَتَّى لَ یَکُونَ بَیْنَهُ وَبَیْنَ السَّمَاءِ سَقْ ف . قَالَ :

فَفَعَلُوا، فَمُطِرْنَا مَطَرًا حَتَّى نَبَتَ الْعُشْبُ، وَسَمِنَتِ الِْْبِلُ حَتَّى تَفَتَّقَتْ مِنَ

الشَّحْمِ، فَسُ میَ عَامَ ا لفَتْقِ ..

ابو محمد عبداللَّ بن عبدالرحمن دارمی از ابونعمان محمد بن فضل

سدوسی از سعید بن زید از عمرو بن مالک نکری از ابوالجوزاء اوس

بن عبداللَّ روایت می کند: مردم مدینه به قحطی و خشکسالی شدیدی

مبتلا شدند به عایشه همسر پیامبر شکایت بردند عایشه به آنان گفت

کنار قبر رسول خدا بروید روزنه و شکاف هایی را در سقف حجره

ایجاد کنید به طوریکه دیگر بین قبر شریف و آسمان سقفی نباشد.

ابوالجوزاء گوید: آنان چنین کردند پس آنقدر باران بارید که گیاه رویید

و شتران فربه شدند تا آنجا که از شدت چاقی ترک های بر بدن آنها

نمودار شد. به همین مناسبت آن سال را عام الفتق )به معنی سال

شکاف( نامیدند.


قبل از هرچیز شبهات این بحث از طرف وهابیت حول سند این این

روایت هست که ماهم همه شبهه هایی که بر سند ان وارد هست رو

میخوایم جواب بدیم سند روایت به این شکل هست:

حََدَّثَنَا أَبُو النُّعْمَانِ، حَدَّثَنَا سَعِیدُ بْنُ زَیْدٍ، حَدَّثَنَا عَمْرُو بْنُ مَالِکٍ النُّکْرِیُّ،

حَدَّثَنَا أَبُو الْجَوْزَاءِ أَوْسُ بْنُ عَبْدِ اللََِّّ

از اولین راوی وارتباط حافظ دارمی با روایت یعنی ابونعمان محمد ابن

فضل سدوسی معروف به عارم

شبهه ای که به این شخص وراده اختلاط این شخص در اواخر عمرشه

.

التوسل أنواعه وأحکامه « البانی در کتاب

) التوسل أنواعه وأحکامه ،ص: 721 ... این شبهه در منابع ذیل این

... شبهه آمده است: الدعاء ومنزلته من العقیدة الْسلامیة ج 2 ص 252

التوصل إلى حقیقة التوسل ص 217 .....(گفته دارمی این روایت را از

دریافت کرده است. رجال » ابونعمان محمد بن الفضل سدوسی «

شناسان و علمای جرح و تعدیل ضمن تنصیص بر وثاقت ابونعمان این

نکته را نیز تذکر داده اند که وی در سال های پایانی عمرش به اختلاط

در روایت مبتلا شد.

پاره ای از سخنان البانی : أن أبا النعمان هذا هو محمد بن الفضل،

یعرف بعارم، وهو وإن کان ثقة فقد اختلط فی آخر عمره. وقد أورده

الحافظ برهان الدین الحلبی حیث أورده فی "المختلطین" من کتابه

///////// "المقدمة" وقال "ص 197

اقای البانی برای استدلل حرفشون این نکات رو در ادرسی که خودش

داده بیان میکنه:

از جمله قواعد علم درایه آن است که چنانچه راوی ثقه به اختلاط در

روایت مبتلا شود روایات او به سه دسته تقسیم می شود.

دسته اول: روایات پیش از اختلاط

دسته دوم: روایات پس از اختلاط

دسته سوم: روایاتی که معلوم نیست پیش از اختلاط دریافت شده یا پس

از اختلاط.

در میان اقسام سه گانه مذکور، تنها روایات دسته اول قابل احتجاج

است اما روایات دسته دوم و سوم قابل احتجاج نیست.

نکته مهم آنکه برخی از علماء رجال، اسامی کسانی را که پیش از

ابتلاء ابونعمان به اختلاط از وی روایت اخذ نموده اند ذکر کرده اند که

نام دارمی در ردیف این دسته از افراد دیده نمی شود در نتیجه باید

گفت حال که معلوم نیست عبداللَّ بن عبدالرحمن دارمی چه زمانی این

روایت را از ابونعمان محمد بن الفضل سدوسی اخذ نموده است پس

این روایت و سایر روایات عبداللَّ بن عبدالرحمن دارمی از ابونعمان

قابل احتجاج نیست.

پاسخ به شهات حول این راوی:

بعضی از علمای اهل سنت معتقد به روایت این شخص بعد از دوران

اختلاط بوده اند و ولی بعضی ها مانند ذهبی و دارالقطنی تصریح بر

روایت نکردن این شخص بعد از دوران اختلاط دارند.

.. سؤالت السلمی للدارقطنی، أبو عبد الرحمن السلمی ص 172

...../.... ..../...... تهذیب التهذیب ج 9ص 404

ذهبی: الحافظ ، تغیر قبل موته فما حدث

ابن صلاح در کتاب مقدمه اش می نویسد:

عار م مُحَمَّدُ ب ن الفَضْلِ أَبُو النُّعْمانِ ) 7(: اختَلَطَ بأَخَرَةٍ، فما رَواه عَنْهُ

البُخَارِیُّ، ومُحَمَّدُ ب ن یَحْیَى الذُّهْلیُّ وغیرُهما مِنَ الحُفَّاظِ یَنْبغِی أنْ یکونَ

مأخوذ اً عَنْهُ قَبْلَ اختلاطِهِ .

ترجمه:محمد بن فضل در پایان عمرش به اختلاط مبتلا شد سزاوار

است آنچه که بخاری و محمد بن یحیی ذهلی و دیگر حفاظ از او

روایت کرده اند بر زمان قبل از اختلاط او حمل نمود.مقدمه ابن

صلاح=معرفه انواع علوم الحدیث جلد 7صفحه 499 بر اساس نرم

افزار الشامله

بعد از این همه ادله بر صحت حرف ما از همه جالب تر این است که

علمای اهل سنت اعتقاد داشتن که ایشون تا قبل از سال 220 سالم بوده

هرکی روایت شنیده عیب نداره

قال أبو حاتم: اختلط فی آخر عمره، وزال عقله، فمن سمع منه قبل

العشرین ومائتین فسماعه جید.

المختلطین ،علائی ص 771 .... تهذیب التهذیب ج 9ص 401 .... فتح

الباری، ابن حجر، ج 7ص 447

خب پس طبق حرف هرکی قبل از سال 220 حدیث شنیده درسته .

اما اول ببینیم بخاری در چه سالی شنیده ابن حجر معتقده که بخاری در

سال 271 یا قبل اون شنیده .) قلت إِنَّمَا سمع مِنْهُ البُخَارِ ی سنة ثَلَاث

عشرَة قبل اخْتِلَاطه بِمدَّة وَقد اعْتَمده فِی عدَّة أَحَادِیث وروى أَیْضا فِی

جَامعه عَن عبد اللَّ بن مُحَمَّد المسندی عَنهُ وروى لَهُ الْبَاقُونَ (( فتح

الباری، ابن حجر ، 7ص 447

پس طبق این حرف و این که میدونم دارمی از کبار مشیخه بخاری

هست پس حتما دامی حتی قبل تر از بخاری و قبل تر از سال 271

حدیث شنیده و در اختلاط ایشون و سماع دارمی هیچ شبهه ای نیست .

خب راوی اول خیلی اسون و همه فهم ثابت شد.

سعید بن زید بن درهم ازدی کنیه اش ابوالحسن و اهل بصره و برادر

حماد بن زید است و در سال 711 هجری قمری درگذشت.. وی دومین

فرد واقع در سند این روایت است. وهابیانگفته اند: بسیاری از علمای

رجال به ضعف سعید بن زید بن دِرْهم تصریح کرده اند. ابن عدی در

کتاب الکامل فی ضعفاء الرجال سعید بن زید را ذکر نموده است.

دارقطنی وی را ضعیف توصیف نموده است عبداللَّ فرزند احمد بن

حنبل می گوید از پدرم درباره سعید بن زید پرسیدم او پاسخ داد: لیس

به بأس[ ابن حجر در تقریب التهذیب درباره سعید بن زید می نویسد:

صدوق له أوهام

بر این اساس روایت مذکور از رتبه صحت و حسن نزول کرده و قابل

استناد نخواهد بود.

پاسخ:

سری توثیقات سعید ابن زید

ذهبی :

721 سعید بن زید أخو حماد )م على( -

وثقه ابن معین وضعفه القطان والدارقطنی

شماره 721 کتاب من تکلم فیه وهو موثق

ذهبی

از سوی دیگر بین محدثین این قاعده معروف است که : ))من روى له

أحد الشیخین فقد جاوز القنطرة ول یسمع فیه لوم لئم( کسی که بخاری

یا مسلم از او روایت کنند از پل عبور نموده سرزنش ملامت کنندگان

درباره او شنیده نمی شود.

تخریج أحادیث إحیاء علوم الدین ج 2ص 7071

که ایشون در مسبم روایت دارن و بخاری هم هیچ تضعیفی نکردن و

حتی صدوق و حافظ هم نام برده از ایشون.

جرح های که به ایشون وارده اینه که احمد ابن حنبل گفته ل باس به

البته ماهم میدونیم این لفط برای تعدیل هست جرح اما در مراتب پایین

تعدیل هست جوری که امام رجال زورش میاد توثیقش کنه در مرتبه

پنجم تعدیل هست این عبارت.

برخی از محققین معاصر نیز در تحقیق خود بر مسند احمد درباره

سعید بن زید گفته اند وی صدوق و حسن الحدیث است.

. شعیب أرنؤوط ، عادل مرشد، عبد اللَّ بن عبد المحسن ترکی

مسند أحمد ط الرسالة ج 27 ص 411 ... سعید بن زید: هو سعید بن زید

بن درهم أخو حماد بن زید، وهو صدوق حسن الحدیث. وهابیان بر

اشکال خود چندان پایبند نبوده اند.

اشکال بعدی

البانی در کتاب ارواء الغلیل روایتی را به سند سعید بن زید آورده و

در ذیل آن می نویسد: )) اِسناد این روایت حسن است رجال آن همگی

ثقه اند گرچه درباره سعید بن زید )که برادر حماد است( سخنی هست

که به خاطر آن اِن شاء اللَّ حدیثش از مرتبه حسن پایین تر نمی رود و

ج ید « ابن قیم نیز در الفروسیه درباره این اسناد گفته است: این روایت

است.(( » السناد

متن عربی و ادرس : إرواء الغلیل فی تخریج أحادیث منار السبیل ج 5

ص 111 ... )) قلت: وهذا إسناد حسن , رجاله کلهم ثقات , وفى سعید

بن زید وهو أخو حماد بن زید کلام ل ینزل به حدیثه عن رتبة

الحسن إن شاء اللَّ تعالى , وقال ابن القیم فى " الفروسیة " : " وهو

حدیث ج ید الْسناد

ما نیز می گوییم ضعف سعید بن زید به مقداری نیست که از مرتبه

حسن ساقط شود. حتی اگر این روایت حسن باشد بازهم قابل احتجاج

است.

اشکال بعدی که وهابیون گرفته اند که فقط از یک بیسواد محض این

سخن شنیده میشود:

میگویند چون اسمش در کتاب الکامل فی ضعفاء الرجال امده ضعیف

هست.

هدف اصلی ابن عدی از نگارش کتاب الکامل فی ضعفاء الرجال، جمع

آوری اسامی تمام راویانی است که جرحی درباره آنها رسیده است نه

داوری. اگر چه وی خود در برخی از موارد برای تببین حقیقت سعی

نموده است اما این مساله مقصود اصلی و اولویت اول او نیست؛ با این

حال در پایان ترجمه سعید بن زید می نویسد:

ابنعدی معتقد است سعید بن زید غیر از روایاتی که من ذکر کرده ام

احادیث حسن زیادی دارد و غیر از آنچه که من از روایات وی ذکر

کردم متن منکری برای او نمی توان یافت که فرد دیگری آن را نقل

نکرده باشد. سعید بن زید نزد من از جمله کسانی است که منسوب به

صدق و راستگویی است

ادرس ومتن عربی :

الکامل فی ضعفاء الرجال ج 4 ص 425 .. قال الشَّیْخ: ولسعید بْن زید

غیر ما ذکرت أحادیث حسان ولیس له متن منکر ل یأتی به غیره، وَهو

عندی فی جملة من ینسب إلى الصدق.

خب نتیجه: این که ایشون در مسلم روایت دارن برای همه حجت هستن

وگفتیم ائمه رجال حرفشون در مورد رجال صحیحن به چه شکل

هست.

ایشون رو ذهبی در کتابی اورده که در مقدمه اون ادعا کرده هیچ

تضعیی برای کسانی که در این کتاب می اید کار ساز نیست.

بحث احمد ابن حنبل بود حل کردیم.

اشکال البانی هم در حد اشکال علمی نبود ولی خب اون روهم بررسی

کردیم.

این روای هم ثقه از اب دراومد.

شبهه سو: ضعف عمرو بن مالک النکری

ایشون یه سری تضعیفاتی دارند ولی اون تعدیل تو ثیقتی که از ایشون

داریم غالب بر بر اینه که ایشون مجروح بشن.

))اسناد این روایت صحیح است و تمام رجال آن ثقه بوده و از راویان

مسلم هستند. تنها عمرو بن مالک نکری از جمله راویان مسلم نیست که

وی نیز ثقه است. چنانکه ذهبی در میزان العتدال گفته است و همچنین

کسانیکه حدیث او را تصحیح کرده اند او را توثیق نموده اند.((

ادرس ومتن عربی : [. سلسلة الأحادیث الصحیحة وشیء من فقهها

وفوائدها ج 5 ص 101 ... ))قلت: وهذا إسناد صحیح رجاله ثقات رجال

مسلم، غیر عمرو بن مالک النکری، وهو ثقة، کما قال الذهبی فی "

المیزان " ذکره فیه تمییزا، ووثقه أیضا من صحح حدیثه هذا ممن یأتی

ذکرهم

مقصود البانی از کسانی که حدیث عمرو بن مالک را صحیح دانسته اند

حاکم نیشابوری و شمس الدین ذهبی است. حاکم نیشابوری ذیل همان

روایت که البانی بیان نموده گفته است:

المستدرک على الصحیحین » هَذَا حَدِی ث صَحِیحُ الِْْسْنَادِ وَلَمْ یُخْرِجَاه «

)114 / للحاکم ) 2

ذهبی نیز در تلخیص المستدرک ذیل همین روایت مستدرک می گوید:

)) صحیح((

)114 / المستدرک على الصحیحین للحاکم ) 2

این روایت صحیح است.

پس این راوی روهم البانی بخاری قرن ذهبی امام رجال اهل سنت و

حاکم هم که خود لقب حافظ داشتن ایشون خیلی اعتبار داره.

خود یاد کرده و می » الثقات « ابن حبان از عمرو بن مالک در کتاب

گوید آن دسته از احادیث وی که از طریق فرزندش نیست معتبر است.

درباره عمرو بن مالک » مشاهیر علماء المصار « ابن حبان در کتاب

می گوید:

)) آنچه از روایات منکر از عمرو بن مالک رسیده است همه از

روایاتی است که به وسیله فرزندش نقل شده اما خود عمرو بن مالک

فردی صدوق اللهجه است.((

ادرس ومتن عربی : ] 7221 [ عمرو بن مالک النکری أبو مالک والد

یحیى بن عمرو وقعت المناکیر فی حدیثه من روایة ابنه عنه وهو فی

نفسه صدوق اللهجة مات سنة تسع وعشرین ومائة

جلد 7 صفحه 244

نور الدین هیثمی نیز عمرو بن مالک را توثیق نموده است. توضیح

آنکه هیثمی در کتاب مجمع الزوائد ابتدا روایت مرفوعه ای را ذکر

نموده سپس تذکر می دهد که این روایت را احمد بن حنبل و طبرانی

نیز آورده اند و به جز عمرو بن مالک تمامی افراد واقع در سند همگی

از جمله رجال صحیح بخاری اند که البته او نیز ثقه است

.

1 ص 11

متن عربی : رَوَاه أَحْمَدُ وَالطَّبَرَانِیُّ فِی الْأَوْسَطِ، وَرِجَالُهُ رِجَالُ الصَّحِیحِ،

غَیْرَ عَمْرِو بْنِ مَالِکٍ النُّکْرِ ی وَهُوَ ثِقَ ة .

البته وهابی ها هیچ وقت توثیقات ایشون رو نمیببن و فقط میرن سر

جرح های ایشون.

خب پس ایشون هم راوی ثقه هستن .

اما شبهه بعدی که حول راوی اخر و راوی حافظ دارمی هست:

أَبُو الْجَوْزَاءِ أَوْسُ بْنُ عَبْدِ اللََِّّ :

اوس بن عبداللَّ] 14 [ این روایت را از عایشه همسر پیامبر نقل می کند.

ابن عدی بر این باور است که گرچه اوس بن عبداللَّ از برخی از

صحابه همچون ابن عباس و عایشه و ابن مسعود و دیگران به طور

مستقیم روایت کرده است اما وی هیچگاه از صحابه روایت نشنیده

است. بخاری نیز در مواجهه با سند روایتی که اوس بن عبداللَّ از

فی اسناده « : عایشه و ابن عباس روایت می کند تامل نموده و گفته است

این سخن بخاری گویای این نکته است که اوس بن عبداللَّ از ». نظر

افرادی همچون ابن مسعود و عایشه و دیگر صحابه روایتی نشنیده

مگر آنکه ضعیف است. بر این اساس انقطاع در سند رخ داده و همین

موجب بروز ضعف در سند خواهد شد

متن عربی و ادرس سخنان بخاری که بعد هم از این متن استاده خواهد

شد: أ

وََس بْن عَبد اللََّّ، الرَّبَع ی، أَبو الجوزاء، الْبَصْرِ ی .

سَمِعَ عَبد اللََّّ بْن عَمرو، رَوى عَنْهُ بُدَیل بْن مَیسرة.

قَالَ یَحیى بْن سَعِید: قتل، أَبو الجوزاء سنة ثلاث وثمانین، فِی الجماجم.

وَقَالَ لَنَا مُسَدد: عَنْ جَعفَر بْنِ سُلیمان، عَنْ عَمرو بْنِ مَالِکٍ النُّکرِی، عَنْ

أَبی الْجَوْزَاءِ، قَالَ : أَقَمْتُ مَعَ ابْنِ عَ باس، وَعَائِشَةَ، اثْنَتَیْ عَشَرَةَ سَنَةً، لَیْسَ

مِنَ الْقُرْآنِ آیَ ة إل سألتُهم عَنْها.

قَالَ مُحَمد: فِی إِسْنَادِهِ نَظَ ر .

التاریخ الکبیر ابخاری بحواشی محمود خلیل شماره راوی 7540

براساس الشامله

نکنه قابل توجه حرف بخاری اینه که میگه: وَقَالَ لَنَا مُسَدد:عَنْ جَعفَر

بْنِ سُلیمان، عَنْ عَمرو بْنِ مَالِکٍ النُّکرِی، عَنْ أَبی الْجَوْزَاءِ، قَالَ : أَقَمْتُ

مَعَ ابْنِ عَ باس، وَعَائِشَةَ، اثْنَتَیْ عَشَرَةَ سَنَةً، لَیْسَ مِنَ الْقُرْآنِ آیَ ة إل سألتُهم

عَنْها.

مسدد برای ما از جعفر بن سلیمان از عمرو بن مالک نکری از

ابوالجوزاء نقل کرد که ابوالجوزاء گفت من دوازده سال با ابن عباس و

عایشه همنشین بودم آیه ای در قرآن نیست مگر آنکه درباره اش از

آنها پرسیدم.

اما بعد ود محمد میگه که در این روایت باید نظر کرد و جای نظر

داره.

علما در مواجهه با این عبارت بخاری، دو گونه سخن گفته اند. عده ای

همچون ابن عدی] 11 [ و ابن عبدالبَ ر ] 11 [ معتقدند مقصود از این

عبارت بخاری، عدم لقاء و سماع ابوالجوزاء از ابن عباس و عایشه

است بر این اساس روایات ابوالجوزاء از ابن عباس و عایشه را مرسل

» الکامل فی ضعفاء الرجال « دانسته اند. اولین بار ابن عدی در کتاب

عدم سماع ابوالجوزاء از ابن عباس و » فِی إِسْنَادِهِ نَظَ ر « از عبارت

...... عایشه را ذکر نمود]. الکامل فی ضعفاء الرجال ،ج 2 ،ص 701

وأَبُو الجوزاء روى عن الصحابة بن عَبَّاس وعائشة، وابن مسعود

وغیرهم وَأَرْجُو أَنَّهُ ل بَأْسَ بِهِ، ول یصحح روایته عنهم أَنَّهُ سمع منهم

ویقول البُخارِ ی فِی إسناده نظر أَنَّهُ لم یسمع من مثل بن مسعود وعائشة

وغیرهما إل أَنَّهُ ضعیف عنده وأحادیثه مستقیمة مستغنیة عَن أن أذکر

منها شیئا فی هذا الموضع مَن اسْمُه أنیس واویس

[ دیگران نیز از وی پیروی نمودند. ابن عدی و پیروانش مرجع ضمیر

دانسته اند. در مقابل » اوس بن عبداللَّ ابو الجوزاء « را » إِسْنَادِهِ «

گروه دومی همانند أبو الحسین یحیى بن علی]وی شیخِ رشید عطار

است. )غرر الفوائد المجموعة » غرر الفوائد المجموعة « نویسنده کتاب

ص 111 [ ، ابن حجر عسقلانی در کتاب تهذیب التهذیب)جلد 7 صفحه

114 [، ب شار عواد]تهذیب الکمال فی أسماء الرجال ج 1ص 191 [ و

شعیب الأرنؤوط و محمد عوامه]الکاشف فی معرفة من له روایة فی

الکتب الستة ج 7ص 17 [ معتقدند ادعای عدم سماع ابوالجوزاء از

عایشه و ابن عباس و سایر صحابه نه تنها اشتباه و بدون دلیل

است]صحیح ابن حبان ج 5ص 14 . تعلیق شعیب الأرنؤوط )) والقول

بأنه لم یسمع من عائشة یفتقر إلى دلیل، وهو مفقود هنا.((

[ بلکه ادله و قرائنی بر خلاف آن دللت دارد. این گروه بر این باورند

که سخن بخاری در التاریخ الکبیر به معنای خدشه در خبر و سند نقلی

است که از هم صحبتی ده ساله ابوالجوزاء با ابن عباس و عایشه خبر

به خبر باز می گردد » فِی إِسْنَادِهِ نَظَ ر « می دهد و ضمیر در عبارت

نه اوس بن عبداللَّ ابوالجوزاء. نظر گروه دوم مستند به چند دلیل است:

7 بر حسب تحقیقات انجام شده برخی از محققین )محمد ع وامه( -

در استعمالت بخاری مفید جرح در ذات » و فی اسناده نظر « عبارت

راوی نیست.] الکاشف فی معرفة من له روایة فی الکتب الستة ج 7ص

17 ... وعلى کل: فهذه الکلمة من البخاری لیس فیها جرح لذات الرجل[

-2

ابن اثیر، سماع ابوالجوزاء از عایشه و ابن عباس را حکایت نموده

است.] جامع الأصول فی أحادیث الرسول ج 72 ص 711 .... أوْس بن

عبد اللَّ هو أبو الجَوْزاء أوس بن عبد اللَّ، ویقال: أوس بن خالد الرَّبَعی

بن الغطریف الأصغر بن عبد اللَّ بن الغطریف الأکبر، بطن من الأزد،

من أهل البصرة. تابعی مشهور الحدیث. سمع عائشة، وابن عبَّاس، وابن

عمرو بن العاص[

1 مسلم در صحیح خویش روایت مرفوعه ای را با سند ابوالجوزاء -

اوس بن عبداللَّ از عایشه از پیامبر آورده است. ]) 491 ( حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ

بْنُ عَبْدِ اللَِّ بْنِ نُمَیْرٍ، حَدَّثَنَا أَبُو خَالِدٍ یَعْنِی الْأَحْمَرَ، عَنْ حُسَیْنٍ الْمُعَل مِ، ح

قَالَ : وَحَدَّثَنَا إِسْحَاقُ بْنُ إِبْرَاهِیمَ وَاللَّفْظُ لَهُ قَالَ : أَخْبَرَنَا عِیسَى بْنُ - -

یُونُسَ، حَدَّثَنَا حُسَیْ ن الْمُعَل مُ، عَنْ بُدَیْلِ بْنِ مَیْسَرَةَ، عَنْ أَبِی الْجَوْزَاءِ، عَنْ

یَسْتَفْتِحُ الصَّلَاةَ « عَائِشَةَ، قَالَتْ : کَانَ رَسُولُ اللَِّ صَلَّى اللَّ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ

بِالتَّکْبِیرِ . وَالْقِرَاءَةِ،..........

باب مایجمع صفه « [ روایت مزبور به شماره 491 و در ذیل باب 41

صحیح مسلم آمده » کتاب الصلاه « از » الصلاه و ما یفتتح به و یختتم به

است///////////

با مراجعه به روایت مذکور در صحیح مسلم دو نکته مهم به دست می

آید. اول آنکه این روایت دارای متابعات و شواهد نیست بلکه مسلم پس

از ذکر این روایت باب را خاتمه داده و باب جدیدی را آغاز نموده

است. نکته دوم آنکه سند این روایت معنعن است. که شاید خواننده را

به اشتباه بیاندازد. لذا تذکر این نکته لزم است که روایات معنعن

فراوانی در صحیح بخاری و مسلم یافت می شود بلکه تعداد این

روایات در صحیح مسلم بیش از صحیح بخاری است. مسلم معتقد است

هرگاه در روایت معنعن، راوی و مروی عنه هر دو ثقه و هم عصر

باشند آن روایت ثابت و قابل احتجاج است و باید چنین روایاتی را بر

سماع راوی از مروی عنه حمل نمود.] بلوغ آلمال من مصطلح

. الحدیث و الرجال، محمد محمود احمد بکار، ، ص 247

[ در نتیجه باید گفت آنچه به عنوان عدم سماع ابوالجوزاء اوس بن

عبداللَّ از عایشه نقل شده است مورد پذیرش مسلم نبوده است.] [.

] قواعد التحدیث من فنون مصطلح الحدیث، ص 790

اما خود اقای بخاری :

بخاری در صحیح خویش )در غیر تعلیقات( روایت موقوفه-ای را به

وسیله ابوالجوزاء از ابن عباس آورده است. این در حالیست که

معاصرت و وقوع ح داقل یکبار لقاء میان راوی و شیخ روای از جمله

شروطی است که بخاری در روایات کتاب صحیح خویش مراعات

نموده است. ][. بلوغ آلمال من مصطلح الحدیث و الرجال، محمد

محمود احمد بکار، ص 219 و 240

[ چنانچه بخاری در کتاب التاریخ الکبیر در صدد انکار سماع

ابوالجوزاء از ابن عباس و عایشه بوده است این روایت کتاب صحیح

بخاری ضعیف و خطایی فاحش از جانب بخاری به شمار می رود.

حال آنکه جمهور اهل سنت تمام روایات صحیح بخاری و مسلم را تل قی

به قبول کرده-اند. از سوی دیگر بخاری هیچگاه روایات و راویان

صحیح خویش را تضعیف نمی کند.]. إکمال تهذیب الکمال، مغلطای بن

] قلیج، ج 2ص 291

» فی اسناده نظر « در نتیجه باید گفت سخن صحیح آن است که عبارت

به معنای خدشه در سند روایت دانست نه انکار سماع ابوالجوزاء از

عایشه و ابن عباس.

شبهه ای مضحک از شیخ السلام ابن تیمیه :

شبهه پنجم: نقل روایت توسط فرد معروف به کذب و دروغگویی

ابن تیمیه گفته است: و إنما نقل ذلک من هو معروف بالکذب]الرد على

البکری ج 7ص 711 ... هذه مفاهیمنا ص 19

]

)) این روایت تنها به وسیله کسی نقل شده که به دروغگویی معروف

است((

پاسخ

متاسفانه ابن تیمیه نگفته است کدامیک از روایان این روایت به

دروغگویی و کذب در روایت شهرت دارد. نویسنده نیز در ترجمه هیچ

یک از راویان چنین توصیفی را ندیده است.اعتبار تمام راویان این

حدیث ثابت شد بر این اساس چنین سخنی مکابره و بهتان محض است.

/////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////

////////////////////////////////////////////////

شبهه ششم:نبودن سعید بن زید از رجال و روایان کتاب صحیح مسلم

می » الْسعاف من إغاثة السقاف « عبداللَّ بن فهد الخلیفی در کتاب

نویسد:

)) گرچه مشهور است که سعید بن زید بن درهم ازدی از جمله روات

مسلم است اما در این-باره تردید وجود دارد زیرا نام وی در کتاب

محمد بن طاهر المقدسیابن « اثر » الجمع بین رجال الصحیحین «

یافت نشد.] الْسعاف من إغاثة السقاف ص 71 » القیسرانی

))]

پاسخ

ذیل ترجمه » مغانی الأخیار « محمود بن احمد غیتابی حنفی در کتاب

می نویسد: » سعید بن زید بن درهم «

مسلم و ابوداود و ترمذی و ابوجعفر طحاوی از سعید بن زید بن درهم

روایت نقل نموده اند. ]مغانی الأخیار فی شرح أسامی رجال معانی

]... الآثار ،ج 7،ص 119

را در » الکمال فی اسماء الرجال « کتاب » حافظ عبدالغنی مقدسی «

شرح حال رجال و راویان کتب سته اهل سنت نوشت پس از وی جمال

تهذیب الکمال « الدین یوسف م زی کتاب وی را تهذیب نمود و آن را

» تهذیب الکمال « نامید ابن حجر عسقلانی نیز کتاب » فی اسماء الرجال

نامید. وی در این کتاب نتائج » تقریب التهذیب « را تلخیص نموده و

آراء خود را ارائه کرده است.

در تمام کتب مذکور که بر پایه ذکر » سعید بن زید بن درهم « ترجمه

راویان کتب سته اهل سنت تالیف شده اند، همراه با رموز زیر است:

)) خت م د ت ق((] تهذیب الکمال فی أسماء الرجال ج 70 ص - - - -

447 ..... إکمال تهذیب الکمال ج 5 ص 295 ../... تهذیب التهذیب

..../... ج 4ص 12

به عنوان رمز برای صحیح مسلم جعل شده است. بر این » م« [حرف

اساس تردید در وقوع سعید بن زید در میان راویان مسلم، مخالفت با

علامت بخاری در » خت « سخن حافظان بزرگ است. علاوه بر این

تعلیقات کتاب صحیح بخاری است.] [ تهذیب الکمال فی أسماء الرجال

749 ( .. وعلامة ما أخرجه البخاری فی الصحیح: )خ( ، وعلامة /7(

ما استشهد به فی الصحیح تعلیقا: )خت[

: قابل احتجاج نبودن روایت موقوف نزد محققین

برخی از وهابیان همچون البانی گفته اند: بر فرض که این روایت

صحیح باشد بازهم قابل احتجاج نیست زیرا این روایت از عایشه بوده

و موقوف است و این احتمال می-رود که وی این سخن را بر اساس

اجتهاد شخصی خود نقل کرده باشد. اجتهادات صحابه قابل احتجاج و

حجت نیست چه بسا صحابه در اجتهاد خویش به خطا روند برای همین

ما ملزم به پیروی از اجتهادات صحابه نیستیم.] التوسل أنواعه

وأحکامه، ص 721 .... بلوغ غایة الأمانی فی الرد على مفتاح التجانی

ص 11 .... صیانة الْنسان عن وسوسة الشیخ دحلان ص 241

]

پاسخ

پاسخ به این شبهه در قالب چند نکته بیان می گردد.

روایات موقوفه دو قسم اند 7( موقف صریح 2( موقوفی که حکم رفع

را دارد. قسم دوم از روایات موقوف حجت اند. توضیح آنکه محدثان

معتقدند اگر روایت موقوف با برخی از قرائن همراه باشد در حکم

روایت مرفوعه بوده و قابل احتجاج است:

بهره بردن صحابی از تعابیری که مفید مرفوعه بودن روایت است.

محدثان این دسته از تعابیر و صیغه ها را برشمرده اند. عبارت های

اُمِرنا بکذا، نُهِینا عن کذا ، من الس نه کذا، اَصبت الس نه، ک نا نفعل کذا، «

از این قبیل هستند. »... ک نا نقول کذا، ک نا نری کذا علی عهد النبی و

بیان اسباب و شان نزول آیات قرآن توسط صحابی در حکم روایت

مرفوعه است.

چنانچه صحابی از جمله افراد معروف به اخذ روایات اسرائیلیات نباشد

و فعل او از جمله موارد محل رای و اجتهاد نباشد این روایت قابل اخذ

است. بلوغ الآمال من مصطلح الحدیث و الرجال، محمود محمد احمد

] بکار،ص 727 تا 721

روایت عایشه از قرینه سوم برخوردار است. زیرا اهل سنت در این

مساله اتفاق نظر دارند که عایشه همسر پیامبر از جمله برترین

اصحاب پیامبر و آگاه ترین افراد به سنت و مرجع پاسخگویی و حل

اختلافات صحابه بود[. الشریعة آجری، بَابُ ذِکْرِ عِلْمِ عَائِشَةَ رَضِیَ اللََّّ عَنْهَا ، ج 5، ص 2470 ..../...... الْصابة فی تمییز الصحابة

( .... ج 1ص 211 ...../..... مصنف ابن أبی شیبة ج 1 ص 219

17011 حَدَّثَنَا أَبُو مُعَاوِیَةَ، عَنْ مُسْلِمٍ، عَنْ مَسْرُوقٍ، أَنَّهُ قِیلَ لَهُ : هَلْ -

إِی وَالَّذِی نَفْسِی بِیَدِهِ، لَقَدْ رَأَیْتُ « : کَانَتْ عَائِشَةُ تُحْسِنُ الْفَرَائِضَ؟ فَقَالَ

مَشْیَخَةَ أَصْحَابِ مُحَمَّدٍ صَلَّى اللَّ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ الْأَکَابِرَ یَسْأَلُونَهَا عَنِ

» الْفَرَائِضِ

[ در نتیجه احتمال اینکه وی از روایات اسرائیلی اخذ و نقل کرده باشد

مردود است. از سوی دیگر مساله جواز یا عدم جواز توسل به پیامبر

پس از وفات، از دو حال خارج نیست یا مساله ای اجتهادی است یا

آنکه مساله ای اعتقادی. در فرض اول نظر اجتهادی عایشه و ع ده-ای

از صحابه به بر جواز اینگونه از توسل بوده است. بر فرض دوم

عایشه نمی تواند چنین دستوری را داده باشد مگر آنکه هیچ نوع شرک

یا ذریعه ای به شرک در این مساله وجود نداشته باشد و ا ل لزم می

آید که عایشه و ع ده-ای از اصحاب به دام شرک افتاده باشند و دیگر

صحابه با عدم انکارشان آنان را تایید کرده باشند؛ در حالیکه قطعا

چنین نیست.

ابن عثیمین معتقد است روایات موقوف به سه شرط قابل احتجاج است:

7. شخص صحابی از جمله فقهاء باشد. 2. روایت صحابی مخالف با

نص نباشد 1. با سخن صحابی دیگر مخالف نباشد.] شرح المنظومة

البیقونیة ابن عثیمین )ص: 54 ( ... وقد تقدم الخلاف فی حجیة قول -

الصحابی، وبیان الخلاف فیه وأن القول الصحیح هو أنه حجة بثلاثة

شروط: 7 أن یکون الصحابی من فقهاء الصحابة. 2 أل یخالف - -

نص اً. 1 أل یخالف قول صحابی آخر. -

]

روایت موقوف محل بحث حائز سه شرط فوق است. زیرا اول عایشه

محل مراجعه و پاسخگویی به پرسش های بزرگان صحابه بوده است.]

الستیعاب فی معرفة الأصحاب ج 4ص 7111

]

ثانی ا این روایت با هیچ نص یا سخنی از سایر صحابه در تعارض

نیست. چنانچه تعارضی باشد به نحو تعارض بدوی و قابل رفع است.

حتی اگر سفارش عایشه بر حسب اجتهاد باشد بازهم روایت قابل اخذ

است. زیرا همواره چنین رخدادهایی در معرض دید صحابه بوده و از

شهرت برخوردارند و رد و انکاری از سوی صحابه بر این سخن

عایشه رخ نداده و گزارش نشده است که همین مطلب از مقبولیت نزد

صحابه خبر می دهد.

دیگر آنکه چگونه ممکن است عایشه از افعال شرک آمیز یا ذرائع

شرک مطلع نبوده و بدان سفارش کند و در اجتهاد و فتوای خویش تا

این حد به دام غلط بیافتد.

در نتیجه باید گفت ادعای غیر قابل احتجاج بودن روایات موقوف به

طور عام، سخنی ناصواب است و روایت مذکور از جمله روایات

موقوفی است که در حکم مرفوع

اند.

نویسنده :میثم حیدری )نوکر حیدر(

  • موافقین ۱ مخالفین ۰
  • ۹۳/۱۱/۲۹
  • ۱۸۲۲ نمایش
  • خادم المهدی عج

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی